فلسفه تقلید
________________________________________
بحث تقليد يكي از موضوعات مهم فقهي است .تقليد در لغت و اصطلاح تقليد در لغت به معناي قلاده بر گردن نهادن و دنباله روي است و در اصطلاح به معناي پيروي جاهل از عالم و غيرمتخصص از متخصص است
علت و فلسفه تقليد
تقليد يا پيروي جاهل از عالم و اطاعت غيرمتخصص از متخصص، يك امر فطري، عقلي و عقلائي است كه مورد تأييد قرآن و سنت نيز قرار گرفته است. و چون كه هر انساني در حركت و تكاپو است، و براي اين حركت نياز به شناخت دارد. به همین جهت براي كسب اين شناخت يا بايد خود، عالم و متخصص بوده باشد و يا به عالم و متخصص مراجعه و از نظرات او پيروي كند تا حركت او از سوي بصيرت و شناخت صورت گيرد. امام صادق ـ عليه السّلام ـ در اين باره مي فرمايند: كسي كه بدون بصيرت حركت كند، مثل كسي است كه در بيراهه قدم گذارد و سرعت حركت او جز دوري از هدف نتيجه اي در برنخواهد داشت. نكته قابل توجه اينست كه؛ مراجعه شخص غيرمتخصص به عالم و متخصص در رشته مورد نياز، سلب آزادي از او نيست بلكه عين آزادي است، چرا كه تقليد را بر اساس بينش و آگاهي خود انتخاب نموده و از مسير تقليد به دنبال حقيقت جويي و رفع ظلمت و رسيدن به نور حق و سعادت است.
به همین جهت اگر خود انسان متخصص و دانشمند، در رشته اي كه تخصص ندارد به صاحب نظران آن رشته مراجعه كند، نوعي خفقان و سلب آزادي او محسوب نمي شود چرا كه اساس و بنيان زندگي اجتماعي، بر اساس تحقيق و تقليد از متخصص و عالم پي ريزي رشده است و الّا سير رشد و تعالي جامعه مختل مي گردد. البته روشن است كه اصل بر اين است كه انسان خود بفهمد و متخصص باشد ولي چون امكان ندارد كه همگان به خاطر علل و موانعي، متخصص تمام علوم و رشته ها در تمام امور زندگي باشند، به همین جهت در كنار اين اصل، اصل ديگري وجود دارد كه انسان بايد در هر موردي كه متخصص نيست، از متخصص پيروي كند كه اين امري متداول و مورد قبول و متعارف در بين تمام جوامع است.
فقها هم بدون استثنا تقليد را جايز مي دانند و ادله اي براي آن اقامه كرده انداز جمله:
دليل اول: فطرت
مرحوم آخوند خراساني مي فرمايد: «تقليد و رجوع جاهل به عالم يك امر بديهي و فطري است كه احتياج به دليل ندارد».
دليل دوم: قرآن
در قرآن هم آياتي است كه مسأله تقليد و جواز آن را مي رساند، آياتي مثل آيه «نفر» كه مي فرمايد: «سزاوار نيست كه تمامي مؤمنين كوچ كنند و بايد از هر فرقه اي چند نفر براي تفقه در دين بروند و پس از كسب معارف، مردم را انذار كنند. باشد كه از لغزش و انحراف دوري نمايند»( توبه، 122). اين آيه دلالت مي كند كه وقتي فقيه انذار مي نموده و حكم شرعي را بيان مي نمايد، بر مردم لازم است كه از او پيروي كرده و به دستورات دين كه از طريق عالم ديني به آنها منتقل مي شود، عمل نمايند.
دليل سوم: روايات
يكي ديگر از ادله تقليد، روايات اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ مي باشد كه اظهر روايات در اين زمينه، روايت اسحاق بن يعقوب مي باشد: «... و امّا الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الي رواة حديثنا...» (وسائل الشيعه، ج 27، ص 14، حديث 9 ) يعني نسبت به حوادثي كه رخ خواهد داد، به فقهاء و راويان احاديث ما مراجعه نماييد. اين حديث و احاديث فراوان ديگري كه امر به مراجعه به فقهاء و عالمان شيعه مي نمايد بيانگر لزوم تقليد و سؤال از مسايل شرعي و انجام واجبات و تكاليف ديني با پيروي از عالمان ديني است.
دليل چهارم: عقل
يكي ديگر از دلايل تقليد، عقل مي باشد كه مرحوم شيخ محمد حسين اصفهاني، دليل عقلي را چنين بيان نموده است: بعد از پذيرفتن مبدأ هستي و ارسال انبياء و اين كه بندگان خدا بي هدف آفريده نشده اند، عقل اقرار مي كند كه اطاعت از خدا ضروري و نافرماني او موجب خروج از بندگي است و كيفيت اطاعت احكام الهي مبتني بر علم به احكام است و اين علم يا از طريق شنيدن سخن معصوم ـ عليه السّلام ـ و يا به اجتهاد و يا با تقليد حاصل مي شود، راه اول براي مردم زمان غيبت ممكن نيست و راه دوم براي عموم مردم ميسر نيست، پس عقل حكم مي كند كه بايد تقليد كرد وبه مجتهد رجوع نمود.
تقليد منحصر در فروع دين است و به اجماع فقيهان، تقليد در اصول عقايد (توحيد، عدل، نبوت، امامت و معاد) جايز نمى باشد، زيرا در اصول عقايد، رسيدن به قطع و يقين با براهين عقلى و منطقى شرط است نه با تقليد و تعبد.
البته تصحيح عقايد بلكه تحقيق در اين گونه مسائل به تنهايى امكان ندارد; انسان لازم است به كتاب هاى كلامى و فلسفى مراجعه كرده تا از تحقيقات دانشمندان نيز بهره گيرد.
ولى اين گونه مراجعات و مطالعات از مقوله تقليد اصطلاحى نيست، بلكه از مقوله تحقيق و تفحص به شمار مى رود.گرچه تقليد از مجتهد نيز يك نوع تقليد عالمانه و آگاهانه است نه تعبد محض، ولى تحقيق مستقل به حساب نمى آيد. آنچه در اسلام ممنوع است، تقليد كوركورانه و ناآگاهانه در امور منفى و ناپسند است; مانند لباس هاى بدن نما پوشيدن يا ....
نظرات شما عزیزان: