شاید یکی از سرفصل های زندگی امام حسن مجتبی (ع) ،ماجرای صلح با معاویه باشد. صلحی که بی شک اثرات بی بدیلی در تاریخ اسلام داشت تا جایی که گرچه در ظاهر باعث دادن قدرت به آل امیه شد،...
عقیق: در گفت و گو با دکتر محمد حسین رجبی دوانی به دلایل صلح امام با معاویه میپردازیم و اثرات آن را مورد بررسی قرار میدهیم.
در بررسی زندگی حضرت امام حسن مجتبی(ع) ما به رخدادی بزرگ برمی خوریم که بی شک نقطه عطفی در تاریخ اسلام و تنوع نگاه به موضوع دشمن شناسی است و آن ماجرای صلح امام حسن مجتبی (ع) است . چرا این واقعه رخ داد و تاثیرات آن چیست؟
بدترین و سخت ترین شرایط از بدو اسلام تا زمان امامت امام حسن(ع) برای ایشان به وجود آمد؛ جایی که عده ای از نیروهای خودی با دشمن مکاتبه کردند و گفتند که تو تعیین کن، حسن را زنده یا کشته تحویلت دهیم؛ یعنی خیانت تا این حد. در جنگ صفین مساله اینقدر حاد نشده بود. در اینجا قبل از اینکه امام حسن(ع) با معاویه مواجه شود، عوامل منافق داخلی با معاویه مکاتبه کردند و ضد امام حسن مجتبی(ع) اقدام کردند. نکته جالب در تبیین وضع امام حسن مجتبی(ع) اینکه معاویه جاسوسانی به اردوی لشکر امام فرستاده بود و از وضع آنجا اطلاع دقیق داشت، ضمن اینکه در اقدامی که جنگ روانی بود نامه های فتنه گران داخلی را برای امام حسن مجتبی(ع) فرستاده بود، و به ایشان نوشته بود: «با اینها میخواهی با من بجنگی! چراکه اینها برای من نوشته اند ما تو را تحویل معاویه میدهیم.» بعد میبینیم که امام حسن مجتبی(ع) وقتی میخواهد در سپاه خود پالایشی ایجاد کند و افراد مساله دار را بیرون نماید، در سپاه شورش رخ میدهد و انسجام سپاه پس از آن از هم میپاشد. در این شورش به امام حسن مجتبی(ع) حمله بردند و ایشان را مجروح کردند و امام بستری شدند. با این اوصاف وقتی امام حسن مجتبی(ع) درخواست صلح معاویه را دریافت کرد، فورا آن را نپذیرفت، بلکه آن را با مردم در میان گذاشت و با آنها اتمام حجت کرد. فرمود این پیشنهادی است که معاویه به من نوشته و درخواست صلح داده است؛ در حالی که شما از پیامبر شنیدید که خلافت بر بنی امیه حرام است و اگر معاویه را بر منبر دیدید او را پایین بیاورید و بکشید. اگر شما سعادت آخرت را میخواهید، این پیشنهاد صلح را قبول نمی کنیم و به سوی معاویه برای جنگ رهسپار میشویم و اگر دنیا را میخواهید و باقی ماندن در دنیا را میخواهید، بپذیرید. واکنش این مردم فکر میکنید چه بود؟! آنها فریاد زدند که دنیا، دنیا و دنیا... در چنین شرایطی تصمیم میتوانست چه باشد؟ اینکه امام میبیند مردم در عافیت طلبی و دنیاطلبی خود گرفتار آمده اند و بر این اساس اقدامی نمی توانند انجام دهند. نکته دیگر اینکه چهره امام در میان امت اسلامی و تاریخ مخدوش خواهد شد، چه آنکه معاویه و دستگاه تبلیغاتی اش فریاد زده اند که ما نمی خواهیم جنگی صورت گیرد و از میان مسلمانان کسی کشته شود، اما امام حسن مجتبی(ع) این را میخواهد و نه تنها خود را به دست خود از بین میبرد بلکه جان مسلمین را نیز در این جنگ به خطر میاندازد. معاویه میخواست امام در مقابل او بایستد و خود و خاندانش و مرام شیعه از بین روند و آل امیه یکه تاز میدان شود؛ کاری که پدرش در جاهلیت میخواست انجام دهد- یعنی نابودی اسلام- را معاویه با از بین بردن اسلام و امام حسن و امام حسین(ع) میخواست انجام دهد.
آیا مفاد صلح نامه امام حسن (ع) دوطرفه است؟
دقیقا. درست است که معاویه گفت من به آن عمل نمی کنم اما در همان زمان و در طول تاریخ خائن به عهد، مسؤول و مقصر جلوه داده شده است. در مقابل نیز همه عقلا بر کار درست امام صحه گذاشتند. در مقدمه کتابی که رهبری فرزانه انقلاب اسلامی در مورد صلح امام حسن مجتبی(ع) ترجمه کرده اند، آمده است؛ امام حسن مجتبی(ع) با صلحی که انجام دادند در واقع جریان اصیل اسلام را که در وجود مقدس ایشان تبلور یافته بود و با حکومت اسلامی عجین شده بود را پس از آن در قالب یک نهضت اصیل اسلامی ادامه دادند. در حالی که اگر امام حسن مجتبی(ع (ایستاده بودند این جریان اصیل توسط معاویه از بین میرفت، اما پس از آن است که در قالب نهضتی اصیل در زمان ایشان و بعدش امام حسین(ع) در عاشورا متجلی شد و ادامه یافت تا در حیات طیبه شیعه نقشی درخشان و بسیار تاثیرگذار یابد.
اتفاقا همانطور که گفتید، حضرت آقا در ترجمه کتاب صلح امام حسن مجتبی(ع) با تعبیر درخشان «پرشکوهترین نرمشقهرمانانه تاریخ» از آن یاد میکنند، معنی این سخن چیست؟
معنی موجود از این باب است که امام حسن مجتبی(ع) به ظاهر از قدرت کنار میروند، به نظر میرسد که بازی برد - باخت، به نفع معاویه است و به ضرر امام. این در ظاهر سخت است، چه آنکه حکومت را به شخصی واگذار می کنند که در کار مسلمانان صلاحیت ندارد، اما پرشکوه است به این دلیل که دین اصیل اسلام را نجات دادند و آن را حفظ کردند. به همین دلیل است که امام حسن مجتبی(ع) توسط معاویه به شهادت میرسد و نکته ظریف دیگر اینکه امام حسین(ع) نیز بعد از امام حسن مجتبی(ع) که به امامت رسیدند بر همان مبنای صلح عمل کردند و آن را ادامه دادند تا اینکه معاویه به هلاکت رسید و برخلاف مفاد عهدنامه یزید فاسد به خلافت رسید و آنجاست که تکلیف امام حسین(ع) راهی است به سوی مقابله با انحراف بزرگی که در اسلام پدید آمده بود، که در عاشورا متجلی شد. جلوی معاویه به دلایلی که عرض شد نرمش جا دارد، اما در مقابل یزید (لعنت ا...علیه) دیگر نه، خون میطلبد و امام حسین(ع) این خون را نثار میکنند تا نهضت اسلام اصیل با خون سرخ مرام نامه اش را بنویسد. نکته دیگری که در مورد پرشکوهترین نرمش قهرمانانه تاریخ میشود گفت این است که گرچه سخت بود اما امام حسن مجتبی(ع) آن را پذیرفت و با تمام مرارتهایش تحمل کرد؛ به صورتی که برخی از اصحاب از جمله حجربن عدی نسبت به ایشان تندی کردند. امام در پاسخ به آنها که نمیتوانند این عظمت را درک کنند، میگوید که مثل من به شما، مثل خضر است به موسی. همانطور که خضر کارهایی میکرد که موسی حکمتش را نمی دانست و به خضر اعتراض میکرد و وقتی حکمتها بیان شد، تازه موسی فهمید که خضر کجا را میدیده و او چه درکی داشته است. امام حسن مجتبی(ع) همین را میفرمایند که این مساله حکمتهایی دارد که من میدانم اما شما نمی دانید.
همانطور که گفته شد، امام حسن مجتبی(ع) در مقابل یک دشمن قوی ایستاد، اما مردم در کنار ایشان نبودند. ما نیز در برابر یک دشمن قدرتمند که همه جهان با او بودند قرار گرفتیم، اگر امام حسن مجتبی(ع) با بی وفایی و بد عهدی کوفیان مواجه نمی شد، قطعا در برابر معاویه میایستاد و او را نابود میساخت.
منبع:قدس