در دهه چهارم انقلاب اسلامی و در برهه ای که بنا به مقتضیات و ضروریات نظام اسلامی به دهه “پیشرفت و عدالت” مزین شده است، وجود مردانی با برنامه های شاخص و طرازی عملگرایانه در اجرای طرحها و برنامه ها، بی شک غنیمتی بزرگ و مهم برای استمرار حرکت کشور و انقلاب در مسیری صحیح، عقلانی و همپای الزامات پیشرفت و عدالت و در مسیر الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت محسوب می گردد.
مردانی برآمده از آرمانهای به حق انقلاب اسلامی، که روزهای خون و قیام علیه جبهه باطل را با گوشت و پوست خود لمس کرده اند و زمانی که سفره خون پهن بود، در خط مقدم جبهه حق علیه باطل ظاهر شدند.
اما کیست که نداند در مقابل این گروه، تشنگان قدرت و آنها که زمانی که سفره خون پهن بود چون ناکسان و نامحرمانی خود را در پشت انقلاب و ظاهر و سیمای به ظاهر انقلابی اشان پنهان می کردند و حال که سفره نانی پهن می شود، جلوتر از همه در صف اول مدعیان قرار گرفته و ادعای انقلابی بودنشان گوش فلک را کر کرده و این ادعای توخالی را تنها با غلیظ کردن سلام ها و تکبیرهایشان به رخ دیگران می کشند!
محمد باقر قالیباف یکی از هزاران مردان بی ادعای گروه اول است، که سالهای سال از گرانبهاترین دوران عمر خود را در خدمت به نهضت مقدس امام راحل، آرمانهای نظام اسلامی، خدمت مخلصانه و دلاورمردانه در سنگرهای دفاع مقدس و سپس خدمت جهادی در عرصه های مختلف سازندگی کشور عزیزمان ایران اسلامی ساخته است. مردی که در هر جایی خدمت کرده، اصول و اعتقادات جهادی و روحیه و پشتکار بی نظیرش را صرف خدمتگذاری بی ریا و ساختن ایران اسلامی ساخته است. آن روز که سفره خون و نبرد پهن بود، محمد باقر جوان ۲۱ ساله به تنهایی فرماندهی لشکری از لشکریان سپاه اسلام را در قالب لشکر ۵ نصر خراسان بر دوش کشید و پس از جنگ نیز، خود را وقف ساختن ویرانی های پس از جنگ و تامین امنیت غرب کشور ساخت و آنگاه که احساس وظیفه همگانی جهت بازسازی و توسعه کشور ایجاد شد، در قالب فرمانده قرارگاه سازندگى خاتمالانبیاء با همان روحیه سرشار از نشاط نشات گرفته از جهاد مقدس، پازل دیگری از عمر خود را صرف پروژه های عظیم توسعه ای کشور نظیر راهآهن مشهدسرخس، گازرسانی به پنج استان مرکزی و غربی، ساخت سازههای عظیم دریایی خلیجفارس و نیز سد بزرگ کرخه و صدها پروژه عملیاتی دیگر ساخت. سخت کوشی و تلاش های جهادگونه قالیباف سبب شد که وی در عالی ترین سطح دانشگاهی با درجه دکتری رشته جغرافیای سیاسی از معتبرترین دانشگاه کشور (دانشگاه تهران) با درجه عالی فارغ التحصیل شود، و زمانی که پیشنهاد فرماندهی نیروی هوایی سپاه پاسداران از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی به او پیشنهاد می شود، باز هم قالیباف با همان روحیه که خاص رزمندگان و دلاورمران جهاد مقدس است، با ماهها کار و تمرین فشرده در فرانسه بالاخره توفیق قبولی در امتحان خلبانى ایرباس را می گیرد و در دومین مسئولیتی که از سوی مقام معظم رهبری اینبار در راس نهاد انتظامی کشور به او واگذار می شود، با تغییرات اساسی و تغییر رویکرد این نیرو، سرافرازانه نمره قبولی می گیرد و کیست که از خاطر برده باشد، چهره صمیمی پلیس و قطع شدن دست اراذل و اوباش و بستن مرزهای قاچاق کالا و حاکم شدن نظم و دیسیپلین بر چهره این نیرو، تا چه حد مرهون زحمات و روحیه خستگی ناپذیر او بوده است. قصد پرداخت به زحمات و کارنامه توفیقات و خدمات مرد عملگرای عرصه خدمت را در این نوشتار نداریم، چراکه اولا پرداختن دقیق و کامل به این موارد شرح و بسطی کامل و جامع و خارج از حوصله این گفتار مختصر را می طلبد و ثانیا شواهد مردم و جامعه، بهترین سنگ معیار در این زمینه است. هدف تنها ذکر تفاوت دیدگاهها و چهره ای است که این روزها از سوی مرد عمل عرصه سیاست ورزی ارائه می شود که بی یقین حاکی از یک نقطه تمایز اساسی است.
چهره ای که دکتر محمد باقر قالیباف این روزها از سیاست ورزی به طور عام و اصولگرایی به طور خاص ارائه می دهد، چهره ای به روز، کارآمد، عملگرا و اخلاقی است و به حق می توان گفت که با توجه به عملکرد جریان اصولگرا در شش سال گذشته این دیدگاه می تواند در آینده ای نه چندان دور باعث تجدید اعتبار اصولگرایی و حتی سیاست ورزی در عرصه سیاسی کشور شود.
با رجوع به محورها، برنامه ها و رویکردهای اصلی عملکرد دکتر قالیباف در عرصه های مختلف مدیریتی به خوبی می توان دریافت که قالیباف سیاست مداری مدرن، اما با هویت و اصیل است. وی معتقد است که اصولگرایی واقعی محیطی پر نشاط برای رقابتی سالم وتمام عیار است. قالیباف در شرایطی اصولگرایی را به پویایی سیاسی پیوند می زند، که در چند سال گذشته جریان حاکم بر قدرت به نام اصولگرایی مسیری متفاوت را طی کرده است و اتفاقا با نوعی سیاست زدگی افراطی و انحصار طلبی، دعوا و تنش زایی را به جای رقابت سالم سیاسی انتخاب کرده است.
قالیباف چه در دوران مدیریت عالی بر اریکه نهاد نیروی انتظامی و چه در دوران مدیریت خود بر شهر تهران تلاش بسیاری کرده است که عرصه مدیریت انتظامی و شهری را از لوث دعواهای سیاسی پاک نگه دارد و اتفاقا این تلاش صادقانه او باعث منزلت ویژه وی در افکار عمومی شده است. این محبوبیت قالیباف در نظر کسانی که تمام هم وغم خود را صرف ماندن در قدرت کرده اند گران آمده است و به انحاء مختلف در مسیر مدیریت شهر تهران اخلال ایجاد کرده اند تا مبادا محبوبیت روز افزون قالیباف در افکار عمومی خدشه ای به حصار بسته قدرت آنان وارد کند. بلوکه کردن اعتبارات مترو و سنگ اندازی در مسیر حل مشکل ترافیک تهران و تخریب های هولناک وناجوانمردانه شهردار تهران در سایت ها و رسانه های خاص حامی دولت تنها چند نمونه ازعملکرد قدرت طلبان است.
اما قالیباف در مقابل این نوع عملکردها رویه ای مدرن، اخلاقی و مردمی را پیش روی می نهد و با تعریف اصولگرایی به محیطی پرنشاط برای رقابتی تمام عیار و سیاسی به تخریب گران و دشمنان خود درس سیاست ورزی واخلاق می دهد. نکته مهم در درس سیاسی قالیباف به دشمان خود افشای رمز ماندگاری در عرصه سیاست است.
در یک رقابت سالم سیاسی، نقش مردم به عنوان قلب تپنده نظام سیاسی پررنگ و تاثیر گذار است و برای کسب قدرت وماندگاری بر مسند لازم است که رضایت مردم از طریق عملکردهای سنجیده وعقلایی کسب شود واز تمسک به وسایل غیر مجاز نظیر سر دادن شعارهای غیر واقعی و مانع تراشی و اتهام افکنی به رقبا خود داری شود.
قالیباف درادامه تدریس منظومه سیاست خود برای جریان های سیاسی کشور، به آنها می آموزد که برای ماندگاری در قدرت لازم است با استفاده از ظرفیت مدیریتی نخبگان توانمند فارغ از جناح بندی های سیاسی عمل کنند و به تعبیردیگر “شایسته سالاری” را سرمشق مدیریت خود قرار دهند. این درس قالیباف ضمن آنکه متاثر از پایبندی به این آموزه در مدیریت شهر تهران است، ناشی از نگاه انتقادی او به مدیریت کلان کشوردر ۱۲ سال گذشته نیز هست که با تغییر دولت ها دچار نوسانات غیر متعارف وعزل و نصب های سیاسی زیان بار شده است.
قالیباف در این نقطه با وام گرفتن اصولگرایی اصلاح طلبی از بیانات رهبرانقلاب به فاصله عمیق دو جناح متعارف سیاسی کشور نیز اشاره می کند و نسبت به رواج اباحه گری ازیک سو وقدرت یافتن جمود و تحجر عقلی از سوی دیگر هشدار می دهد. این نیز درسی جامع شناسانه به گروههای سیاسی موجود است، که جامعه در متن خود به دو صفحه مجزای اصولگرایی واصلاح طلبی تقسیم نمی شود. اگر اصولگرایی پایبندی به ارزشهاست واصلاح طلبی میل به پیشرفت است، مردم ایران ضمن پایبندی به اصول خواهان پیشرفت نیز هستند وبه بیان دیگر ضمن پایبندی به آرمان های انقلاب مطالبات نوین و به روز خود را نیز پیگیری می کنند.
قالیباف سیاستمداری مدرن و اصولگرایی اصلاح طلب است که در شرایط شکسته شدن مرزبندی های مرسوم وکاذب سیاسی ظهور کرده است. وجود چنین مردانی در دهه چهارم انقلاب برای دستیابی به پیشرفت وعدالت و رسیدن به اهداف اصلی انقلاب و در عین حال فتح قله های پیشرفت جهانی غنیمت است.